فاصله خانه تا مدرسه زیاد بود. پس باید به تاکسی متوسل می شدیم. با یکی از همکلاسی ها که هم محل بودیم، سوار تاکسی شدیم. تاکسی پراید بود، یک پراید دست و پا گیرِ پیر مقابل ما خفته بود ! روکش های صندلی پاره، و به دنبال آن مشکل کمبود جا در اتوموبیل نور بالا می زد ! چاره ای هم نداشتیم ماشین بعدی نبود. سوار شدیم و به هر نحوی که بود گذشت.


 لازم به ذکر است که بگویم پاها و کمرم مورد عنایت و لطفِ مکرر و دردناکِ این تاکسی قرار گرفت! بعد از مدرسه همراه با هم شهری به ایستگاه تاکسی برگشتیم. یکی از راننده ها ما را دید و با صدایی رسا گفت :

ادامه مطلب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بیتکونیوز کتابیران Ashley وبسايت موزيکيا-دانلود آهنگ بوستر پمپ دانلود گلچین جدیدتربن ها و بهترین ها سعید عزت اللهی سایت بهار برهون Samantha